۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

چرا والعصر؟(1)

سلام! شايد براتون سؤال پيش بياد كه واقعا چرا بين اين همه اسم و شناسه براي يك وبلاگ اين اسم و شناسه رو انتخاب كردم!؟ خودم هم كمي حرف درمورد اين سوره كوچك بزرگ دارم!
اول از همه يه كم از ديد قرآن شناسان اين سوره رو بشناسيد!
سوره "والعصر" يا "عصر" سوره 103 قرآن مجيد مي باشد كه داراي 3 آيه كوتاه است! اما مفاهيم بزرگي در وراي آن نهفته است! براي اين كه با مفاهيم اين سوره بيشتر آشنا شويد قطعه اي از كتاب تفسير نور حجت الاسلام قرآئتي رو قرار ميدم! ((بنظرم زبان تفسير نور با بقيه تفسير ها يك فرق بزرگ داره! و اون هم مربوط ميشه به قريب به 30 سال حضور جناب قرآئتي بين عامه مردم!))
من قرآن نشناس هم كمي برداشت از اين سوره بزرگ دارم كه سعي ميكنم بيانش كنم:
به نام خدا! اول از همه خداوند قسم ميخوره به زمان و در آيه بعد ميفرمايد قطعا انسان در خسران است!
بنظرتون فرق خسران و ضرر چيه؟ ضرر ميتونه پس از مدت زماني به سود بدل بشه اما خسران يك ضرر مداوم هست كه برگشتي هم نداره!!
مثلا يه تاجر يك مال اوليه داره و با يك معامله مقداريش رو ضرر ميكنه! حالا اگر به خودش بياد ميتونه يك معامله ديگه كنه و با بقيه مالش يك معامله ديگه انجام بده و سود كنه و جبران ضررش رو بكنه! ولي؛ وقتي يه يخ فروش تمام مالش رو يخ ميخره و كسي يخ نميخره! ديگه نميتونه جبرانش كنه!!! و اين بهترين توصيف خسران هست. خداوند با قسم خوردن به زمان در آيه اول نشون ميده كه يخ زندگي ما چيه!!
ذات يخ چيه؟ اينه كه آب بشه و گرما بگيره! حالا ميتونه در هواي آزاد آب بشه و گرماي هوا رو بگيره يا در آبي آب بشه كه بعد از مدتي آبي گوارا بهمون بده! بستگي داره اين يخ در كجا استفاده ميشه! دقيقا ذات زمان هم همينه! ذاتش گذره و توقف براش معني نداره! اين دست شماست كه در عوض رفتنش چيزي بدست بياري يا نه! ميشه گفت تا زماني كه ما اراده نداشتيم (منظورم كودكي هست) هر لحظه عمرمون سود بود چون در حال آموختن بوديم! اما از آن به بعد چه!
وقتي من تصميم گرفتم به چه گوش كنم! به چه نگاه كنم! به چه راهي برم! و... ! ديگه اينجاست كه بايد ببينيم واقعا عمرمون ارزش اين كار رو داره!
يه مثال كوچيك ميزنم براتون از اين زندگي روزمره!
نشسته بودم در مترو!!! و توجه داشتم به اطرافم! يكي تو زمان بودن در مترو هندزفري در گوش داشت!(حالا چي گوش ميكرد؟ به من چه؟ اما به خودش كه چه!). يك نفر ديگه داشت با تلفن همراهش تجارت ميكرد! يه پير زني داشت با نوه اش مهرباني و صحبت ميكرد! يكي داشت تو مترو چراغ ميفروخت! يكي هم پاستيل! يك هم كتاب ميخوند!!!! يك عده معدودي هم چرت زده بودند و در آخر بيشتر افراد هيچ كاري نمي كردند! آها يادم اومد يه پسرك جواني هم بود كه با كمال پر رويي چشم چراني ميكرد و چي بگم كم هم نمي آورد!
(قريب به 20دفعه هم كه داشت به ديگران نگاه ميكرد به چشماش زل زدم و فهميد كه من حواسم بهش هست و باهام چشم تو چشم شد ولي باز هم بدون هيچ اعتنايي برمي گشت و به ناموس (بد/بي)حجاب مردم نگاه ميكرد! واقعا بگم شرم در نگاه اين آدم نديدم! بعد از اين توجهات به همه نشستم كتابم رو باز كردم و بيخيال زدم تو كار مطالعه!)
اما اين داستان برا چي بود؟ براي اين كه ببينيد مردم چطور از زمانشون استفاده ميكنند! سعي كنيد شما هم كارهايي كه ميكنيد رو ببينيد و با اين 2آيه مقايسه كنيد و ببينيد چه زمان در خسران و چه زمان در سوديم! شما اين كار رو بكنيد تا يه ديد از كارهايي كه در زندگي ميكنيم دستتون بياد. هفته بعد ميخوام برداشتم رو از آيه 3 اين سوره كوچك اما بزرگ بگم! آيه اي كه خدا ميگه واقعا ما كي در حال سود و كي در حال خسرانيم!
انسان قطعا هميشه در خسران است مگر اينكه خلافش ثابت بشه!
كه اين خلافش در آيه3 بيان شده!

۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

چه بگويم؟!

خوب اون چيزي كه در ذهن من هست اينه كه به مسائل زير بپردازم!
علمي
مذهبي
اجتماعي
عمومي
خاطرات
و موارد ديگه اي كه به ذهنم خواهد آمد!
نظر شما چيه؟ دوست داريد چي بدونيد و بخونيد؟

آغازين سخن


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ(1)
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ(2)
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ(3)